خاطرات عید
سلام به ای اولدوزم خاطرات امسالم رامینویسم البته ایم که ائلمان هست میتونه بخونه ولی اولدوزم که آیلین هست بلدنیست بخونه به هرحال امسال برامون خیلی خوش گذشت اول عیدبودرفتیم دیدبازدیدعیدی هامون وگرفتیم به همه هم میگفتیم میریم مسافرت بعدازمسافرت بیاین خونه ی ما ٣فروردین بودرفتیم بناب برای جشن سالاروالهه جون خیلی خوش گذشت ماهم رفتیم باسالار اینا عکس انداختیم خانواده ی اقامحمدایناهم بودن آرازهم مثل مردکوچلو بودعکس اومیدانم که ازهمه خوشکل ترخواهدشدتاشب بناب بودیم ساعت ١١شب بودبه خونه مون رسیدیم گوشی رونصف شب تنظیم کردیم که برویم مسافرت آخه دوستامون توتهران منتظره مابودن ساعت٣نصف شب براه افتادیم ساعت ١٢ظهربه تهران رسیدیم باالی ...
نویسنده :
اتا و انا
21:28