ائلمان
سلام من ائلمان هستم امروز من پدرم مادرم وآیلین رفتیم به بازاردر پیش ما عمو سالار والهه زن عمو هم
با ما بود. با هم رفتیم خرید. عمو سالار برای مامان الهه زنمو روسری خرید و بعد برای آیلین شلوار خریدیم .
وقتی که می رفتیم به من شلوار بخریم عمو سالار گفت:((ما میرویم به بناب الهه زنمو مرا بوس کرد من
خیلی خجالت زده شدمبعد خدا حافظی کردیم رفتند. ورفتیم برای من دو شلوار خریدیم وبرای پدرم یک
پیراهن خریدیم . امروز روز قشنگی برای من بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی